.

زشته به حضرت عباس قسم! زشته.

 به کار گیری این کلمه ها در غیر جای خودش، به منزله بر باد دادن زبان فارسی و دست کم گرفتن بار گرانسنگ فرهنگ وادب است.

مردم به ما می خندند.

عمو میتی داد میزنه : ریدی تو تعزیه.

خود شیفتگی اگر کنترل نشود، کارش ممکن است به استبداد و خود کامگی های مرگبار بکشد و از یک طرف به خودکشی و از درون پُکیدن.

فکر کنید نام خانوادگی من " چارواداری " است.

یه زمان هایی  که برای حمل و نقل بار ماشین نبوده است ، پدر بزرگ من دوتا قاطر و دوتا الاغ داشته است و بار و اثاثیه مردم آبادی را به کاشون می رسانده است و از آن طرف موقع غروب ، بار و اثاثیه مردم را از شهر به آبادی بر می گردانده است  و کرایه ای دریافت می داشته است .

بعد موقعی که اداره سجلّ و احوال درست شده است، نام خانوادگی ما را هم به اعتبار شغل پدر بزرگم ،" چاروادار " یا " چارواداری " انتخاب کرده اند.

 حالا من حق ندارم ، شغل آبائ و  اجدادی خودمان را صاحب امتیازی و راهداری همه راه ها و جاده های کشور بدانم مثلا در دوره زندیه و قاجار و تجارت بین الملل و بازرگانی اشراف. ( نمونه اش خاندان عامری ها در کاشان) .

به خود پیغمبر قسم ! عقده حقارت با هیچ چیز پُر نمی شود مگر با فروتنی و تواضع اصیل.

 اینجوری آدم نه تنها بزرگ نمی شود که به ماخولیای خود بزرگ بینی گرفتار می شود و اسباب ملعبه.

یعنی چه که ما هر به چند وقت یکبار قلم دست بگیریم و پدر و مادر و باباجون و ننه جون خود را با ادبیاتی وصف کنیم که با آن ، بزرگان حماسه و تاریخ و علم و تقوا و ادب و عرفان توصیف می شوند.

حموم یکشنبه ای ، حموم یکشنبه ای است .

ممّد یکشنبه ای هم پسرِ حمومیِ حموم یکشنبه ای بود که بعدا شده بود مستخدم دبیرستان عبداللهی آرون. 

 حالا شما برو تاریخ را عوض کن و بگو:  " حموم شرُف المُلک" . یا حموم احتشام السلطنه .یا

به پیغمبر قسم ، چیزی عوض نمیشه.

جعل هوّیت ، خودش یک جنایت حساب می شود.

 دلیلش هم این است که ما وقتی خودمان زورکی برای خودمان جایی را در اجتماع تعریف کردیم ، بعد انتظار داریم اجتماع هم به اعتبار همین جایگاه جعلی به ما باج بدهد .

اگر داد که هیچ ! اگر نداد کینه ای می شویم و در صدد انتقام بر می آییم.

همه آدم های آرون و بیدگل بالاخره یه روزی یه ماجونی داشته اند و یه بابا جونی و دو رکعت نمازی و مِجری و صندوقچه ای و عشقی به کربلا و .

تموم شد رفت. 

ولی اینکه ما هی تو خونه مون بنشینیم و بخوانیم :

قاسم باقی زرتینا /  سرت به قلوه تینا دیگه خیلی مسخره است .

بخدا خیلی مسخره

 

 

 

 

 

 

حموم ,یکشنبه ,خودمان ,داشته ,مردم ,حموم یکشنبه ,خیلی مسخره ,اثاثیه مردم منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

pezeshki شعر و شاعری shavarshan maku بیا تو دانلود پاسخ سوالات , عکس و داستان خوابکودکم